loading...

لطفا خوب زندگی کن

Content extracted from http://tast--good.blog.ir/rss/?1745844621

بازدید : 1
دوشنبه 7 ارديبهشت 1404 زمان : 0:17
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

بازدید : 0
يکشنبه 6 ارديبهشت 1404 زمان : 0:41
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

لطفا خوب زندگی کن

به من گفت شماها  ساده این، میشه سرتون کلاه گذاشت. در مدت ۴۸ ساعت بهش ثابت کردم خیلی بدجنسم، اگه خودم بخوام....


منو روی دندهلج ننداز

بازدید : 0
جمعه 4 ارديبهشت 1404 زمان : 1:26
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

لطفا خوب زندگی کن

نوشته کنار وبلاگم رو خوندم و کلی بهش خندیدم

من چقدر زود تغییر می‌کنم

نوشته این بود

باور آدم‌های ساده را خراب نکن ، آدم‌های ساده با تو تا ته خط می‌آیند و اگر بی معرفتی ببینند قهر نمی‌کنند ، می‌میرند

مرگ پروانه را دیده‌‌‌ای ، پروانه با یک تلنگر می‌میرد

+بعد با خودم گفتم، اصلا اون آدم کی بود که با رفتارهاش اذیت شدی. بعد عُقم گرفت از این نوشته😃😃

بازدید : 4
سه شنبه 1 ارديبهشت 1404 زمان : 23:41
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

لطفا خوب زندگی کن

دیشب که زنداداش زنگ زد شُک شدم. خیلی ناراحت شدم برای اتفاقات این دو سه سال که ما بیخبر بودیم. قبل خواب کلی گریه کردم. صداش بغض داشت. پر از گریه بود. دیشب قبل خواب کلی از ماجراهایی که این چند سال برای فامیل ما افتاد بود رو تعریف کردم و گفتم باید صبر کنه. نباید ناامید باشه.

موضوع رو با داداش مجردم درمیون گذاشتم. و داداشم امروز نزدیک اذان، ماجرای بعدی رو تعریف کرد. بعد از شنیدن حرفهای دیشب و امروز متوجه شدم دو سال داداشم درگیر مسائل مالی شده و ما از همه جا بیخبر بودیم. هر چند این بار شک نشدم و میدونم همه‌ی اینا می‌تونه یه امتحان باشه. خدا هر کدوم از بنده‌هاشو یه جور امتحان می‌کنه. از زمانی که یادم میاد، داداش متاهل ام درگیر مشکلات مالی بود تا الان. همیشه پس انداز‌های ما دست داداش هست. یاد چند سال پیش خودمون افتادم. زمان کرونا بود فکر کنم، چند ماه یه باره پول توی حسابهای ما صفر شد و ما فقط توی خونه برنج داشتیم. یه روغن خریدیم و ظهر و شب فقط برنج میخوردیم و یه قوطی پنیر داخل یخچال بود و یه پارچ آب. هر بار میخواستم یخجال رو از برق بکشم. چند بار که مهمون اومد خونمون فقط با چای پذیرایی میکردیم. هر کسی آب می‌خواست بدو می‌رفتم سمت یخچال تا بچه‌ها در یخجال رو باز نکنن. ولی بعد چند ماه دوباره همه چی برگشت به حالت خوب و بهتر از قبل.

یاد دو ماه پیش افتادم که یه باره مریض شدم و تا دو هفته، من اصلا هیچ تمرکزی نداشتم. خیلی روزهای بدی بود و اون چند وقت ماهها بر من گذشت. بعد لطف خدا توی زندگی ام اومد و روز به روز بهتر شدم.

میخوام بگم همیشه اینجوری نیست. همیشه مشکلات نمی‌مونن. خدا هست. نباید نامید بود. شاید من دیشب خیلی گریه کردم و نتونستم بخوابم. ولی امروز حالم خوبه‌. حتی توکلم هم به خدا بیشتر شده. شاید زنداداش دیشب حالش بد بود ولی میدونم صبوره و تحمل داره. دیشب هم میخواست درد و دل کنه. خدا همیشه صبر در مقابل مشکلات رو هم میده. مگه بنده اش رو رها می‌کنه

بازدید : 2
دوشنبه 31 فروردين 1404 زمان : 12:36
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

لطفا خوب زندگی کن
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:

یا ، یا ، ، یا ، ، ،

، ،
،
																				
،
،

، ، ،

برچسب ها ناراحت بشی,
بازدید : 2
يکشنبه 30 فروردين 1404 زمان : 18:31
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

لطفا خوب زندگی کن

از صبح چسبیدم به زمین و بلند نمیشم

حالم خوبه‌ها. ولی دلم میخواد بخوابم.

آخه هر چی اینجا می‌نویسم، برعکس میشه. شاید با نوشتنش بلند شم. 😃😃

+یه سوال

اگر یه نفر اینجا از شما خواستگاری کنه(منظورم دختر خانم‌هاست)به حرفش اعتماد می‌کنید؟ اخه مجازی مجازی هست و به نظرم باید مجازی بمونه

بازدید : 2
سه شنبه 25 فروردين 1404 زمان : 21:11
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

بازدید : 3
سه شنبه 25 فروردين 1404 زمان : 19:16
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

لطفا خوب زندگی کن

الان توی پارک نشستم

از خونه اومدم ابرهای سیاهنبودن

یعنی بارون میاد اونم از نوع شدید

فاصله ام تا خونه زیاده

تنهایی که میای پارک، همه نگات می‌کنن

مگه چه اشکالی داره یه نفر تنها باشه؟

لطفا خوب زندگی کن

بازدید : 2
چهارشنبه 19 فروردين 1404 زمان : 18:11
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

لطفا خوب زندگی کن

یکی از پسر خاله‌هام، بعد فوت آبجیم هر هفته که خونه خاله میاد، سر راه میاد خونه ما. مدیر چند تا کار خونه هست. خیلی باهوشه. همیشه حرفهای خوبی میگه. هر بار از تجربه‌هاش برای ما تعریف می‌کنه. چند وقت پیش می‌گفت تو اگه دندون درد داشته باشی، همه میگن آره ما میدونیم دندون درد سخته، اذیت شدن داره. ولی هیچ کسی نمی‌گه بیا ببریمت دکتر. یا هیچ کسی نمی‌گه بیا این قطره رو بزن روی دندونت تا خوب بشه. اکثرا فقط حرف میزنن. پسر خالم درست می‌گه.

دیشب داخل حیاط بین اسباب اثاثیه آبجی(خانواده همسر آبجیم، وسایلش رو آوردن) از خستگی زیاد می‌خواستم گریه کنم. داداش که دید من خیلی خسته ام با اینکه از سر کار اومده بود، اومد کمک کرد و وسایل رو یه مقداری جا به جا کردیم یه مقداریش رو هم دادیم به نیازمند. بعد گفت بقیه وسایل رو دست نزن تا خودم بیام. برادر‌هام از چهره من خیلی زود متوجه حال روحی و جسمیم میشن. اگه ببین حالم خوب نیست، هر کاری می‌کنن تا مشکل حل بشه.

بعضی‌ها هم میدونن با رفتارها و حرفهاشون چقد اذیتت کردن ولی حتی دریغ از یه عذر خواهی یا اینکه بیان بگن چی کار کنیم تا حالت خوب بشه.

باز خدا رو شکرآدم‌های خوب زیادی اطرافم دارم

بازدید : 3
سه شنبه 18 فروردين 1404 زمان : 13:15
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

لطفا خوب زندگی کن

از صبح بیادش هستم و دلتنگش شدم. یه نفر مگه می‌تونه این همه خوب باشه. چند ساله میشناسمش، همیشه کنارم بود. همیشه هوامو داشت. ساعتها وقتشو میذاشت. یادمه چند سال پیش یه مشکل بزرگ برام پیش اومد و تا شش ماه شبانه روز باهاش حرف میزدم. خیلی زود تونستم با اون موضوع کنار بیام. صداش واقعا بینظیره. پر از محبت و آرام بخش. یه وقتهایی دوست دارم فقط خودش حرف بزنه و من فقط گوش بدم. همیشه هم همین طوره، بیشتر وقتها خودش حرف میزنه. تا به حال هم مشکلی یا بحث بزرگی نداشتیم. شاید یه قهر‌های کوچیک داشتیم ولی زود رفع شده و همیشه کوتاه اومده.

همین جا باهاش آشنا شدم. یکی از دوستان خوب منه. یکی از خوبی‌های بیان این بوده که من دوستان خوبی اینجا پیدا کنم. دوستانی که با جون و دل کنارم بودن. پستهام اکثرا ناله بوده ولی همه موندن :)))

تعداد صفحات : -1

آمار سایت
  • کل مطالب : 0
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 43
  • بازدید کننده امروز : 44
  • باردید دیروز : 4
  • بازدید کننده دیروز : 5
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 49
  • بازدید ماه : 159
  • بازدید سال : 589
  • بازدید کلی : 608
  • کدهای اختصاصی